زندگی عاشقانه در روزگار نامردی
درباره وبلاگ


لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 280
  • بازدید دیروز: 188
  • کل بازدیدها: 597038



از همه میترسم

سر من پایین است

که نبینم شبهی

آدمی بودن خیلی سخت است

فکر کنم گفتنش آسان شده است

بادبان را بکشید

قایقم آماده است

آه دریا چقدرطوفانیست

قایقم از عشق است

ولی افسوس که دریا از غم پرشده است

تک وتنها شده ام

دل من کم کم یک مرحوم است

من غریقی تنها در پی فانوسم

آه دریا چقدر تاریک است

روشنی ها همه مرخص شده اند

سوسویی میبینم

سمت آن رفتن بس دشوار است

و رسیدن خیلی سخت تر است

این صفحه را به اشتراک بگذارید

موضوع مطلب : زندگی, عشق

       نظر
یکشنبه 89 تیر 20 :: 11:21 صبح
علیرضا پویا

 
 
 

ابزار وبمستر