سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
زندگی عاشقانه در روزگار نامردی
درباره وبلاگ


لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 506
  • بازدید دیروز: 188
  • کل بازدیدها: 597264



 


به زندان مهیب دل کنار دخمه ای پر درد
منم آهنگ رسوایی برای ساز این شبگرد

دلم ویران تر از ویران.نمی دانم چه میگویم
فقط میدانم این را که منم پاییز زرد زرد

هوای این قفس سرد و نفس گیر است پروازم
و من تنها اسیر این خراب آباد خیلی سرد

نگاهت می کنم.شاید همین یکبار...اما نه
چرا کردی مرا از قلب عاشق پیشه ی خود طرد؟

کنار قصه های دل نشستم با غمی سنگین
نمیدانم کدامین دل،دل ما را پر از غم کرد؟

و حالا آخر قصه تو ماندی با دلی سنگی
و یک زندانی عاشق که مانده مرد مرد مرد

 


این صفحه را به اشتراک بگذارید

موضوع مطلب :

         نظر بدهید
دوشنبه 90 مرداد 3 :: 10:3 صبح
علیرضا پویا

 
 
 

ابزار وبمستر