سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
زندگی عاشقانه در روزگار نامردی
درباره وبلاگ


لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 27
  • بازدید دیروز: 22
  • کل بازدیدها: 548607



و از تمام ِ دار دنیا / بر گردن ِ من

چه مانده است جز دست های جنازه ای که زخم هایش را در جیبش غلاف کرده

مبادا به هیچ کجای اجتماعش بر بخورد

مرزها از توبه ی گرگ های بالان دیده شکننده تراست

خشاب ها به قرص ها رفته اند

کشیش ها به اعتراف نشسته اند

و اشک ها هنوز هم

بین چشم های پدر خوانده و پینو کیو فرقی برای آمدن نمی گذارند

آخرش هم دنیا

گاهی

آنقدر حرفت را بد می فهمد

که با بلند ترین صدای کودکانه بگویی : دو چرخه میخواهم

و .... ویلچر نصیبت شود ...


این صفحه را به اشتراک بگذارید

موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 93 آذر 22 :: 8:39 عصر
علیرضا پویا

 
 
 

ابزار وبمستر