زندگی عاشقانه در روزگار نامردی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم برای اینکه هرکس آنچنان می میرد که زندگی کرده است
به هرکی دوست میداری بیاموز که عشق اززندگی کردن بهتر است و به هرکس که بیشتر دوست میداریش بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است تو را سپاس می گویم که در مسیری که در راه تو بر می دارم آنها که باید مرا یاری کنند سد راهم می شوند، آنها که باید بنوازند سیلی می زنند، آنها که باید در مقابل دشمن پشتیبانمان باشند پیش از دشمن حمله میکنند و ..... تا در هر لحظه از حرکتم به سوی تو از هر تکیه گاهی جز تو بی بهره باشم. موضوع مطلب : سخنانی برای زندگی
به تماشا سوگند و به آغاز کلام و به پرواز کبوتر از ذهن واژه ای در قفس است. من به آنان گفتم:آفتابی لب درگاه شماست که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد سنگ آرایش کوهستان نیست همچنانی که فلز، زیوری نیست به اندام کلنگ در کف دست زمین گوهر نا پیدایی است که رسولان همه از تابش آن خیره شدند پی گوهر باشید لحظه ها رابه چرا گاه رسالت ببریم سهراب سپهری موضوع مطلب : لحظه ها
بهار که از راه برسد میدانم تو خواهی آمد.درختان شکوفه خواهند داد. و من دوباره عاشق خواهم شد و من دوبار غبار از همه چیز خواهم زدودو کوچه و حیاط را برایت آب و جارو خواهم کرد و یک جفت ماهی قرمز از حوض لاجوردی خواهم گرفت و تنگ قدیمی را با آبی زلال جلوه ای تازه خواهم داد و سبزه ها را کنار بنفشه باغچه خواهم گذاشت وبرایت شمعی روشن میکنم و به زمستان میگویم برو که دیگر جای تو در این خانه نیست. و عطر بوی سپند را تا کوچه های باریک سپیده کودکی خواهم پیچاند تا صدای گامهای گذشتگان را دوباره بر پلکان خانه ها بشنوم و با قشنگترین پیراهنم در آستان در به انتظار تو خواهم ایستاد تا از جاده های دور بیایی وقتی که بهر بیاید. میدانم تو دوباره خواهی آمد و من به تو سلام خواهم کرد موضوع مطلب : زندگی |
||