باز ماه بیرون آمده و به پنجره اتاقم نور می پاشد
قرص ماه در قنوت تو جاری میشود کتاب عشق را ورق میزنی و درون خلوت شبها خدا خدا می کنی
تو رابه مویه های غریبانه قسم برای این دل غریب وساده ام دعا کن
تو که حجم دردرا می دانی میدانی که من به چند بیت غزل اکتفا کرده ام
به دعایه تو محتاجم به دعای معنوی و بی ریای نیمه شبهایت
پس دعا کن نه برای من بلکه برای همه