جسمی شکسته و روحی پُر از خراش
عاشق نمی شوم ، دلواپسم نباش !
دستانی از تهی ، پاهایی از ورم
فکر ِ مرا نکن ، امروز بهترم
حال ِ مرا نپرس ، چیزی مهم که نیست
این دل شکسته گی ، اقرار ِ بی کسی ست
درگیر ِ من نشو ، همدم نمی شوم
حوا مرا ببخش ! آدم نمی شوم
شکل ِ خودم شدم ، تلخ و بدون ِ رحم
در انتهای خویش ، حال ِ مرا بفهم