امشب باز امشب گرمی دستا تو کم دارم من از عاشق شدن با دلهره با ترس بیزارم
دلم می گیره وقتی تو می گی لایق نبودم من میگی دنیای من تنها شده تنها سفر کردن
همیشه فاصله تلخه ولی امید باقی هست
نگو آسون خدا حافظ تحمل کن یه راهی هست
یه راهی که تو اون شاید پناه تازه ای باشه
فقط باور کن امشب می شه بی خورشید فردا شه
من امشب باز امشب با تو از عاشق شدن میگم من از آغاز تا پایان جنگ تن به تن می گم
تو هم فردا به احساس غم دل تنگی عادت کن اگه سخته نمی تونی بگو راحت شکایت کن
موضوع مطلب :