زندگی عاشقانه در روزگار نامردی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
از شعر من بفهم که دلداده زیستم از شور عاشقی است که آزاده زیستم از عشق سربلندم و سرمست و سرفراز اما به پای عشق تو افتاده زیستم در پیچ و تاب موی تو گم گشته ام مدام آری ، تمام عمر در این جاده زیستم یک عمر در نگاه تو خود را ورق زدم اقرار می کنم که کمی ساده زیستم تو در تعجبی که چرا زنده ام هنوز !! وقتی نبود چشم تو با باده زیستم وقتی خدا نخواست که " همخانه "ات شوم رفتم به پاس قافیه " همساده " زیستم موضوع مطلب : عاشقانه زیستن |
||