نغمه های عشق مرا به گوشت برساند تا لبخند مرا هرگز فراموش نکنی و ببینی که سایه ام به دنبالت است تا هرگز نپنداری تنهایی. ولی اکنون تو رفته ای ، من هم خواهم رفت فرق رفتن تو با من این است که من شاهد رفتن تو هستم
آب، آیینه و قرآن دو تا چشم سرد و گریان چادر سیاه مادر دست مهربون خواهر حرفای گرم برادر یه طرف صدای پدر چند تا نامه و دو تا عکس لحظه ای نگاه، کمی مکث ریل آهن و شلوغی یه تبسم دروغی چند قدم دور تر از اون جا یه نفر ایستاده تنها که یه بغض سرد و سنگین صورتش رو کرده غمگین یه قدم بر نمی داره می ترسه که کم بیاره یا که چند تا شبنم خیس بشه از چشمونش آویز غم و غصه ی یه عاشق یه پاکت روش یه شقایق یه دعا با چشم گریون که خدا، نشه پشیمون شده بدرقه ی راهت اشکای تنها پناهت صدای بوق یک قطار می گه که ساکت رو بردار پشت پنجره دو تا دست یه نفر که منتظر هست تا که برگردی دوباره انتظاره تنها چاره چند قدم دورتر از اونجا اونی که ایستاده تنها با غم وداع دستات نتونست بایسته افتاد سفرت براش چه سخت بود دو تا شمعدونی چند تا عود بخر و ببر مزارش گریه کن تا صبح کنارش