جمعه یعنی شوق یعنی انتظار
جمعه یعنی طاق ابروی نگار
جمعه یعنی یک غروب غصه دار
جمعه یعنی مهدی چشم انتظار
جمعه ها بر ما دعا دارد حبیب
در قنوتش یاد ما دارد حبیب
کاش یک روزی به دست دلبرم
سایه ی پرچم بیفتد بر سرم
اللهم عجل لولیک الفرج
تقدیم به همه ی دوستان گل و بازدید کنندگان این وبلاگ
منم تنها ترین تنهای تنها
وتو زیبا ترین زیبای دنیا
من یلدای بی پایان عاشق
تو بودی مرهم زخم شقایق
نگاهت را پرستم ای نگارم
فدای تار مویت هرچه دارم
تو را من دوست دارم نه قدر آب دریا هاکه روزی خشک می گرددشوند بیچاره ماهیها
تو را من دوست می دارم نه قدر غنچه و گلها که گل پرپر شود روزی بر آرد آه از دلها
تو را من دوست می دارم به قدر کهکشان ها که جاویدان بماند عشق من تا ماندن آنها
بر روی زمین و آسمانها و کرات
در بین مناجات و تمام کلمات
زیبا تر از این دعا ندیدست کسی
بر خاتم انبیا محمد صلوات
باز ماه بیرون آمده و به پنجره اتاقم نور می پاشد
قرص ماه در قنوت تو جاری میشود کتاب عشق را ورق میزنی و درون خلوت شبها خدا خدا می کنی
تو رابه مویه های غریبانه قسم برای این دل غریب وساده ام دعا کن
تو که حجم دردرا می دانی میدانی که من به چند بیت غزل اکتفا کرده ام
به دعایه تو محتاجم به دعای معنوی و بی ریای نیمه شبهایت
پس دعا کن نه برای من بلکه برای همه
بعد من با یاد من افسوس می ماند به جا
در میان کلبه ام فانوس می ماند به جا
می روم تا گم شوم در جاده های ناشناس
کس نمی یابد مرا افسوس میماند به جا
دست حاجت چو بری نزد خداوندی بر
که کریم است و رحیم وغفوراست و ودود
کرمش نامتناهی نعمتش بی پایان
هیچ خوانند از این در نرود بی مقصود
عمریست که از حضور او جامانده ایم
در غربت سرد خویش تنها مانده ایم
او منتظر است که ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبری مانده ایم
دلم گرفته از این صبح خالی از خورشید
نه از تو از همه از آسمان از آدم ها
کجاست جای تو؟ای خوب تا که بر خیزم
به جستجوی کسی بی نشان از آدم ها
به جستجوی خودم آن طرف تر از دنیا
اگر که پر شده باشد جهان از آدمها
دوباره پلک بزن! تا که چشمهایت را
شبیه چشم کسی ناگهان از آدم ها
ببینم از تن تاریخ تا بر آشوبم
علیه این من تنها از آدم ها
مرا به هیات انسان همیشه عاشق کن
چه آرزوی قشنگی است امان از آدم ها
هر چه باشی نازنین ایام خارت می کند
هرچه باشی شیر دل دنیا شکارت می کند
هرچه باشی با لب خندان میان دیگران
عاقبت دست طبیعت اشکبارت می کند