دی 1386 - زندگی عاشقانه در روزگار نامردی

	زندگی عاشقانه در روزگار نامردی صفحه نخست ATOM عناوین مطالب وبلاگ نقشه سایت درباره وبلاگ ساعت فلش آخرین مطالب مخاطب که باشی کودکی که از سربازان سربی نمی ترسد ما نبینیم کسی می بیند ما نگوییم کسی می گوید از تمام دارد دنیا کشیده های آبدار احترام به نوستالژی محبت منقرض شده از تنهایی زنگ خواهم زد کنایه هاست که ویران میکند تنها که باشی! لیست آخرین مطالب آرشیو وبلاگ سخنان بزرگان بخوان و ببین مهر 1387 شهریور 1387 مرداد 1387 تیر 1387 خرداد 1387 اردیبهشت 1387 فروردین 1387 اسفند 1386 بهمن 1386 دی 1386 آذر 1386 آبان 1387 آذر 1387 دی 1387 نوشته ها فروردین 1388 اردیبهشت 1388 خرداد 1388 تیر 1388 مرداد 1388 شهریور 1388 آبان 1388 مرداد 89 شهریور 89 آبان 89 آذر 89 دی 89 اسفند 89 فروردین 90 تیر 90 مرداد 90 شهریور 90 اسفند 90 مهر 90 شهریور 91 مهر 91 آبان 91 دی 91 آذر 91 بهمن 91 خرداد 90 اردیبهشت 90 مهر 89 تیر 89 خرداد 89 اردیبهشت 89 فروردین 89 اسفند 88 بهمن 88 آذر 88 مهر 88 شهریور 88 اسفند 87 بهمن 87 اسفند 91 فروردین 92 خرداد 92 تیر 92 آذر 92 پیوندها جاده های مه آلود آقاشیر سفیر دوستی .: شهر عشق :. عکس های عاشقانه دانلود download امپراطور دریا بازی موبایل نرم افزار کرک کد لینک زندگی حباب زندگی بندر میوزیک شقایق- شایگان♥®♥ دهاتی پاداش آن کسی که تا آخرین قطره باران زیر سقف آسمان میمونه کو نغمه های شاعری خاطراتی همچون قهوه تلخ تنفس آزاد موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین خاطرات خانه آرزوها عاشقان میگویند تا ریشه هست، جوانه باید زد... زیبایی بیا تو بنر رایگان سفارش بده خدا همسفر جاده ماست خدا همسفر جاده عشق ماست تنها ترین تنها عاشقانه -مد لباس انتضار عشق زندگی ایرانی ">محشر غزل عشق اصفهان کانون هواداران سپاهان کلبه عشق رنگارنگ بهترین سایت دانلود و ساخت لوگو بنر عشق- دو همراز ترانه تنها رهایی تنهایی ها یا علی گفتیم و عشق آغاز شد عشق-زندگی-مرگ پر بازدیدترین در بلاگفا شن های ساحل تنها مثل خدا (سرورم) گلم و اما...............عشق روزهای حسرت و تمنا ساحل غم علاقه به کف پا و فلک بهترین قالب های وبلاگ لوگو آمار وبلاگ بازدید امروز: 239 بازدید دیروز: 259 کل بازدیدها: 595682 نظر از بینده وبلاگ در خواست می شود نظر دادن فراموش نشود با تشکر مدیریت وبلاگ ابزار امتیاز دهی موضوع مطلب : نظر بدهید یکشنبه 86 دی 23 :: 8:49 عصر علیرضا پویا رنج صبح در خانه خیال رُ خت در برابر است امشب نگاه آینه بی تو مکدر است با هر بهار تازه که از راه می رسد در پیش پای چشم تو گلهای پرپر است آیینه می کند شب شب ما را غم فراق آری جدا شدن ز غمت گریه آورست مضمون تازه ای که شکفت از خیال من در رود شعر هم چو حبابی شناور است هرگز مجال فکر و تفکر نبود و نیست این عصر عصر رجعت تنهای بی سر است از رنج صبح سرد خماری از همه دردی فرا تر است آن گل که رنگ آبی دریا به سینه داشت زین خاک تیره نیست ز دنیای دیگر سر را به روی شانه سعدی گذاشتم دیدم که عشق در غزلش مهربان تر است ما را بخوان دوباره ز تنهایی ام به خویش ای آن که چشمهای تو مهر نور است ابزار امتیاز دهی موضوع مطلب : نظر شنبه 86 دی 22 :: 6:22 صبح علیرضا پویا نمی دانم نمی دانم چه بودی چه هستی که هم بی رحمی و هم خود پرستی عجب روح خبیسی داری ای عشق نمک خوردی نمکدان رو شکستی ابزار امتیاز دهی موضوع مطلب : نظر بدهید شنبه 86 دی 22 :: 6:18 صبح علیرضا پویا ای دختر ای دختر زیبای غزل پر بزن امشب رنگی به الفبای کبوتر بزن امشب امشب تو بیا مثل همان کوچه باران با ضربه آهنگ دلم در بزن امشب از نام کبوتر خبری نیست در این جا بر این دل بی بال و پرم سر بزن امشب عاشق شدنم قصه ی یک عمر دروغ است حرفی به من از عشق فرا تر بزن امشب مانند نسیمی که سحر خواب ندارد رقصی به غزل خوانی آذر بزن امشب بر قاب خیالم که به تصویر تو زیباست با مهر لبت واژه بارون بزن امشب ابزار امتیاز دهی موضوع مطلب : نظر بدهید شنبه 86 دی 22 :: 6:17 صبح علیرضا پویا حسین شهادت حسین ابن علی و72 تن از یارانش بر شما سرور تسلیت باد ابزار امتیاز دهی موضوع مطلب : نظر بدهید چهارشنبه 86 دی 19 :: 7:51 صبح علیرضا پویا می شناسیدم نام من عشق است آیا می شناسیدم؟ زخمی ام زخمی سر پا می شناسیدم؟ با شما طی کرده ام راه درازی را خسته هستم خسته آیا می شناسیدم؟ راه ششصد ساله ای از دفتر حافظ تا غزل های شما ها می شناسیدم؟ این زمانم گر چه ابر تیره پوشیده است من همان خورشیدم اما می شناسیدم؟ پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر اینک این افتاده از پا میشناسیدم؟ میشناسد چشم هایم چهره هاتان همچنانی که شماها میشناسیدم این چنین بیگانه از من رو مگردانید در مبندیدم به حاشا می شناسیدم من همان در بایتان ای رهروان عشق! رودهای رو به دریا می شناسیدم اصل من بودم بهانه بود و فرعی بود عشق قیس و حسن لیلا می شناسیدم در کف فرهاد تیشه من نهادم من ! من بریدم بی ستون را میشناسیدم مسخ کرده چهره ام را گرچه این ایام با همین دیدار حتی می شنایدم من همانم مهر بان سال های دور رفته ام از یادتان یا میشناسیدم ابزار امتیاز دهی موضوع مطلب : نظر بدهید سه شنبه 86 دی 18 :: 6:26 صبح علیرضا پویا غزل مهربانی در خانه خیال رُ خت در برابر است امشب نگاه آینه بی تو مکدر است با هر بهار تازه که از راه می رسد در پیش پای چشم تو گلهای پرپر است آیینه می کند شب شب ما را غم فراق آری جدا شدن ز غمت گریه آورست مضمون تازه ای که شکفت از خیال من در رود شعر هم چو حبابی شناور است هرگز مجال فکر و تفکر نبود و نیست این عصر عصر رجعت تنهای بی سر است از رنج صبح سرد خماری از همه دردی فرا تر است آن گل که رنگ آبی دریا به سینه داشت زین خاک تیره نیست ز دنیای دیگر سر را به روی شانه سعدی گذاشتم دیدم که عشق در غزلش مهربان تر است ما را بخوان دوباره ز تنهایی ام به خویش ای آن که چشمهای تو مهر نور است ابزار امتیاز دهی موضوع مطلب : نظر بدهید سه شنبه 86 دی 18 :: 6:22 صبح علیرضا پویا سبز ای که دستانت پناه سبز عشق وی نگاهت جلوگاه سبز عشق آسمانی باش چون آفاق نور هر کرانت تکیه گاه سبز عشق ابتدایت جاده تصمیم من انتهایت شاهراه سبز عشق حرفهای روشنت تفسیر راز در سرای دل گواه سبز عشق متلا شد دل به دام غمزه ات ای کمان ابرو ساه سبز عشق در هوایت طبع من گل میکند با نگاهت ای نگاه ای سبز عشق با طلوعت بغض دل وا می شود پیش رویم ای پگاه سبز عشق در هوایی مملو از دل بستگی عاشقی یعنی گناه سبز عشق ابزار امتیاز دهی موضوع مطلب : نظر بدهید سه شنبه 86 دی 18 :: 6:20 صبح علیرضا پویا کوچه از کوچه انتظار رد خواهم شد هر چیز که خوب میشود خواهم شد از حالت آسمانیم معلوم است پرواز پرنده را بلد خواهم شد ابزار امتیاز دهی موضوع مطلب : نظر بدهید سه شنبه 86 دی 18 :: 6:18 صبح علیرضا پویا سر سرختی سر سختی و بدبختی و شر میسازد در دیگ قضا خون جگر میسازد سرگیجه و سردرد و سراسر سرسام این عشق چقدر درد سر میسازد ابزار امتیاز دهی موضوع مطلب : نظر بدهید سه شنبه 86 دی 18 :: 6:17 صبح علیرضا پویا 1 2 >

ساعت فلش