سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
زندگی عاشقانه در روزگار نامردی
درباره وبلاگ


لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 47
  • بازدید دیروز: 308
  • کل بازدیدها: 597914



سارتر : از همه اندوهگین تر کسی است که از همه بیشتر می خندد)

(وین دایر: این شمایید که به مردم می آموزید که چگونه با شما رفتار کنند)

(ناپلئون : من در جهان یک دوست داشته ام و آن خودم بوده ام)

(مارکز: هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند نگذران)

(کانت : چنان باش که به هر کس بتوانی بگویی مثل من رفتار کن)

(چارلی چاپلین : خوشبختی فاصله این بدبختی است تا بدبختی دیگر


این صفحه را به اشتراک بگذارید

موضوع مطلب :

       نظر
جمعه 86 آذر 9 :: 7:19 صبح
علیرضا پویا

سارتر : از همه اندوهگین تر کسی است که از همه بیشتر می خندد)

(وین دایر: این شمایید که به مردم می آموزید که چگونه با شما رفتار کنند)

(ناپلئون : من در جهان یک دوست داشته ام و آن خودم بوده ام)

(مارکز: هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند نگذران)

(کانت : چنان باش که به هر کس بتوانی بگویی مثل من رفتار کن)

(چارلی چاپلین : خوشبختی فاصله این بدبختی است تا بدبختی دیگر


این صفحه را به اشتراک بگذارید

موضوع مطلب :

       نظر
جمعه 86 آذر 9 :: 7:19 صبح
علیرضا پویا

نداند رسم یاری بیوفا یاری که من دارم به آزار دلم کوشد دلازاری که من دارم وگر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری دلازاری دگر جوید ، دل آزاری که من دارم به خاک من نیفتد ، سایه سرو بلند او ببین کوتاهی بخت نگون ساری که من دارم گهی خاری کشم از پا ، گهی دستی زنم بر سر به کوی دلفریبان ، این بود کاری که من دارم دل رنجور من از سینه ، هر دم می رود سویی زبستر میگریزد طفل بیماری که من دارم زپند همنشین ، درد جگر سوزم فزون تر شد هلاکم می کند آخر ، پرستاری که من دارم رهی ، آن مه به سوی من به چشم دیگران بیند نداند قیمت یوسف ، خریداری که من دارم


این صفحه را به اشتراک بگذارید

موضوع مطلب :

       نظر
پنج شنبه 86 آذر 8 :: 4:48 عصر
علیرضا پویا

روزهاست که می‌خوانم
هر روز می‌خوانم
تکرار می‌کنم، مرور می‌کنم
و باز می‌خوانم
اما هنوز اول خطم
درست مثل کسی که تا به حال منطق نخوانده است


این چه سری است؟
نمی‌دانم!
که چه طور منطق ندانسته
فلسفه‌ی عمیق چشمان تو را
از حفظم؟!


این صفحه را به اشتراک بگذارید

موضوع مطلب :

       نظر
پنج شنبه 86 آذر 8 :: 4:46 عصر
علیرضا پویا

آه از امشب

که دگر بار دلم غمگین است

که دو چشمم باز خونین است

که دو پلکم سخت سنگین است

و جهان در نظرم تاریک است

و مرا هم سخنی نیست هنوز

 

آه از امشب

که صدای نفسم، هیچ نیست

که دگر در سر من شور نیست

که دگر حنجرم آواز نیست

که دگر قلب من آزاد نیست

و مرا هم سخنی نیست هنوز

 

آه از امشب

که دلم پاره شد از غم

که همه داغم و سوزم

که صدای خوش یارم

نکند بار دگر شادم

و مرا هم سخنی نیست هنوز

 

آه از امشب

و هزاران شب غمبار دگر هم

آه از این کابوس خوف انگیز مبهم

که دگر خسته شدم من و ندانم

که چرا جز در و دیوار تنم

مرا هم سخنی نیست هنوز

 


این صفحه را به اشتراک بگذارید

موضوع مطلب :

         نظر بدهید
پنج شنبه 86 آذر 8 :: 4:39 عصر
علیرضا پویا

که مرا باز خبر از یار شد

خبر از یار دل آزار شد

آن همه ظلم روا داشته را یاد شد

همه هستی ز برم تار شد

و مرا هم سخنی نیست هنوز

 


این صفحه را به اشتراک بگذارید

موضوع مطلب :

         نظر بدهید
پنج شنبه 86 آذر 8 :: 4:36 عصر
علیرضا پویا

می‌روم شاید کمی حال شما بهتر شود
می‌گذارم با خیالت روزگارم سر شود


از چه می‌ترسی برو دیوانگی‌های مرا
آنچنان فریاد کن تا گوش عالم کر شود


می‌روم دیگر نمی‌خواهم برای هیچ کس
حالت غمگین چشمانم ملال‌آور شود


باید این بازنده‌ی هر بار – جان عاشقم
تا به کی بازیچه این دست بازیگر شود


ماندنم بیهوده است امکان ندارد هیچ وقت
این منِ دیرینِ من یک آدم دیگر شود


این صفحه را به اشتراک بگذارید

موضوع مطلب :

         نظر بدهید
پنج شنبه 86 آذر 8 :: 4:34 عصر
علیرضا پویا

باز کن پلک های چشمت را، یک پیاله شراب می خواهم
امشب از دست های تو باران، از تنت آفتاب می خواهم


امشب آیینه وار آمده ام، تا تو را منعکس کنم در خود
چهره ات را فقط همین یک شب، ساده و بی نقاب می خواهم


آبشار نگاه تو باران، با تو هستم پری دریایی
قطره قطره ببار و جاری شو، ماهی ام از تو آب می خواهم


گیسوانت تداوم یلدا، برکه ها در سکوت می میرند
از تو امشب که سرد و تاریک است، آسمانی شهاب می خواهم


من تو را مثل شعر ناگفته، در پس پشتِ ناخودآگاهم
مثل رویای پاک سیّالی، در فراسوی خواب می خواهم


ل ـ لبانت چه قدر می لرزند، ب بگو این که کار سختی نیست
ن ـ نگاهم بکن که آمدم از، ل لبانت جواب می خواهم


دختر کرت های تاکستان، صاحب سرزمین شیدایی
باز کن پلک های چشمت را، یک پیاله شراب می خواهم


این صفحه را به اشتراک بگذارید

موضوع مطلب :

         نظر بدهید
پنج شنبه 86 آذر 8 :: 4:31 عصر
علیرضا پویا
<   <<   31   32   33   
 
 
 

ابزار وبمستر