زندگی عاشقانه در روزگار نامردی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
میتوان دیوانه را فرزانه کرد میتوان فرزانه را دیوانه کرد میتوان با سوختن در شام تار دیگران دیگران را بر خود از جان و دل پروانه کرد میتوان اعمال خود را با خدا سودا نمود تا بهشت دل گشا را بهر خود کاشانه کرد موضوع مطلب : زندگی یک روز رسد خوشی به اندازه کوه یک روز رسد غمی به اندازه دشت افسانه زندگی چنین است گلم در سایه ی کوه باید از دشت گذشت موضوع مطلب : زندگی
خدا کند که جوانان ز حق جدا نشوند به صحبت بد و بدخواه آشنا نشوند مقدسات جهان را به زیر پا ننهند شرور و مفسد و بی دین و بی حیا نشوند ز درس و مدرسه تعلیم و تربیت گیرند هوا پرست و طمعکارو خود ستا نشوند خدا کند که جوانان ره هنر پویند شکسته بال و پریشان و بینوا نشوند به منصبی که رسیدند خویش گم نکنند به نا رضایی بیچارگان رضا نشوند پی سیاست بد کاران قدم ننهند وطن فروش و خطا کار و بد اَدا نشوند به جان و مال و نا موس کَس طمع نکند در این معامله هم کیش اشقیا نشوند خدا کند که جوانان عقیده مند شوند سبک عیاد و تهی مغز و خود نما نشوند سر عقیده خود پای فشارند چون کوه بسان کاه زهر باد جا به جا نشوند موضوع مطلب : زندگی, جوان زندگی جذبه دستی است که می پیچند زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است زندگی،بعد درخت است به چشم حشره زندگی تجربه شب پره در تاریکی است زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد زندگی دیدن یک باغچه از شیشه ی مسدود هواپیما است زندگی خبر رفتن موشک به فضا لمس تنهای ماه فکر بوییدن گل در کره ای دیگر است زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ پرشی دارد به اندازه عشق زندگی رسم خوشایندیست موضوع مطلب : زندگی آوای باد انگار آوای خشکسالیست بگذار تا بگویم تقدیر لاابالیست وقتی که مرگ انسان مانند سنگ باشد دنیا به این بزرگی یک کوزه سفالیست باید که عشق ورزید باید که مهربان بود زیرا که زنده ماندن هر لحظه احتمالیست موضوع مطلب : زندگی |
||