زندگی عاشقانه در روزگار نامردی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
خشک شدنش خنجری بر قلب اصفهان است، کافی است کمی پیاده روی را برای دقایقی در نگین انگشتری ایران تجربه کنی آنگاه در خواهی یافت که پس از مدتی اندک چشمانت شروع به سوزش میکند و خستگی و کم طاقتی به سراغتان خواهد آمد اینها همه اثرات خشکی زنده رود است. مریم اسماعیلی ،روان شناس در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه اصفهان، نشاط اجتماعی را یکی از پارامترهای توسعه اجتماعی در جهان مطرح میکند و میگوید: امروزه دولتها و ملتها تمام تلاش خود را برای افزایش نشاط و شادابی اجتماعی جوامع به کار گرفتهاند. یافتن روشهای شاد زیستن بزرگترین دغدغه مردم ایران است وی با اشاره به اینکه مطالعات نشان میدهد اهمیت شاد زیستن در یک زندگی مطلوب از ثروت و ارزشهای اخلاقی بیشتر است، میافزاید:در یک نظر سنجی یافتن روشهای شاد زیستن، بزرگترین دغدغه مردم ایران بیان شده است. این روانشانس، بهزیستی روانشناختی را یکی از مفاهیم مطرح در روانشانسی در جوامع مختلف عنوان میکند و ادامه میدهد: در بهزیستی روانشناختی شادابی، نشاط اجتماعی، سرزندگی و عزت نفس در کنار فاکتورهایی مانند نداشتن افسردگی و اختلالات روانی برای سلامت روان مد نظر قرار میگیرد. اسماعیلی نشاط اجتماعی را افزایش دهنده ظرفیت مقابله مردم با بحرانها و شاخص اندازه گیری سلامتی روان و اجتماعی افراد میداند و اضافه میکند: یک نظام سلامت آیندهنگر تنها به عوامل بیماریزا و درمان بیماریها توجه ندارد بلکه با ارتقا و سرمایه گذاری روی عوامل موثر در افزایش نشاط اجتماعی و فردی ضمن بهبود سلامت جسمی و روانی میزان ضربه پذیری جامعه در مقابله با سختیها را افزایش میدهد. خشکی زاینده رود در کاهش نشاط اجتماعی مردم اصفهان موثر است وی با اشاره به اینکه نشاط اجتماعی یک موضوع تک علتی نیست و مجموعهای از عوامل فردی و اجتماعی در تقویت و افزایش آن موثر است، ادامه میهد: تحقیقات نشان داده افزایش افسردگی، اضطراب، نگرانی و استرسها موجب کاهش نشاط اجتماعی میشود. این روانشناس میافزاید: جامعه متشکل از افراد است و نشاط اجتماعی به شرایط روحی و روانی، سلامت روان و احساس خوشبختی و رضایت درونی افراد وابسته است. اسماعیلی معتقد است که عوامل اجتماعی مانند امید به آینده و وضعیت اجتماعی، اقتصادی و حتی شرایط زیست محیطی در کنار عوامل فردی رابطه مستقیمی با نشاط اجتماعی دارد. درمعابر عمومی اصفهان کمتر چهره خندان دیده میشود وی با تاکید بر اینکه در سالهای اخیر شرایط زیست محیطی شهر اصفهان به شدت تغییر کرده و آسیب دیده است، میگوید: خشکی زاینده رود علاوه بر آلودگیهای زیستمحیطی کلان شهر اصفهان از مواردی است که در کاهش نشاط اجتماعی مردم اصفهان نقشی مهمی ایفا میکند. این روانشناس، رودخانه زاینده رود را رگ حیاتی شهر توصیف میکند و می افزاید: نشاط اجتماعی مردم اصفهان با خشک شدن رودخانه آسیب جبران ناپذیری دیده است و مشاهده چهرههای غمگین و افسرده شهروندان به خوبی بیانگر این مسئله است. اسماعیلی بیان میکند: درمعابر عمومی اصفهان کمتر فردی را می بینید که چهره بشاش و خندان داشته باشد و حتی وسایل ورزشی موجود در بوستانها کمتر مورد استفاده مردم شهر قرار میگیرد چراکه نشاط اجتماعی به شدت آسیب دیده است. هوای آلوده اصفهان از عوامل کاهش نشاط اجتماعی است وی هوای آلوده شهر اصفهان را یکی از مهمترین عوامل کاهش نشاط اجتماعی میداند و میگوید: اصفهان اغلب صنایع مادر را در دل خود جای داده است و دستاورد این صنایع بیماریهای صعب العلاجی است که اصفهان را از این نظر سرآمد شهرهای کشور کرده است. این روانشناس فرهنگ مردم شهر اصفهان را از دیر باز با زاینده رود عجین میداند و میافزاید: بسیاری از ازدواجها، حل اختلافها و دوستیها در کنار این رودخانه شکل گرفته است و سپردن لحظاتی از عمر به رودخانه جاری زاینده رود برای رفع خستگیهای جسمی و روانی از ویژگیهای اخلاقی مردم شهر اصفهان است. به گزارش ایسنا، صنعت، کشاوزی، خشکسالی و تعریفهای جدید برای آب زاینده رود در بالا دست که با وجود احداث تونلهای انتقال آب باز هم کمبود آب آن جبران نشده نگین انگشتری ایران را بیمار کرده است و چه بهتر میشد اگر ما انسانها اجازه میدادیم طبیعت کار خود را میکرد و پایمان را از روی رگ حیات این شهر بر میداشتیم. "ایسنا"موضوع مطلب : زندگی, خبر, اصفهان, زاینده رود, جامعه, تاریخچه
اسباب زندگی خود را برداشته و به سمت اصفهان میآیند شنیدهاند که در این کلانشهر میتوانند کار پیدا کنند و با خانوادهاش از امکانات بیشتری بهره ببرند. توسعه این شهر را دیده و همین سبب شده از دیار کوچک خود به اصفهان مهاجرت کنند. اما ایکاش چهره نازیبایی که پشت این توسعه و خدمات وجود دارد را هم میدیدند، آنها نمیدانند که این کلانشهر دیگر برای خود اصفهانیها همجا ندارد، آنها نمیدانند که توسعه و پیشرفت بسیار بیرحم است و اگر کار پیدا نکنند یا نتوانند خود را با مردم شهر هماهنگ کنند باید به حاشیهها بروند و حاشیه نشینی رویاهایشان از یک زندگی بهتر را برآورده نمیکند. کامرن رفیعی، جامعهشناس در گفتوگو با خبرنگارخبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه اصفهان، از کلانشهراصفهان به عنوان مرکز ترانزیت کشور نام میبرد و میگوید: رفت و آمد زیاد و وجودسرمایه در گردش مناسب موجب به وجود آمدن مشاغل گوناگون و در نتیجه فراهم شدن شرایط مناسب برای مهاجرت از شهرهای کوچک تر به اصفهان شده است. وی قانون اصلاحات ارضی، افزایش قیمت نفت و فراهم شدن امکانات توسعه در شهرهای بزرگ مثل اصفهان، جنگ و پتانسیل بالا در دوره سازندگی را از عوامل مهاجرت به اصفهان در دهههای مختلف میداند و ادامه میدهد: قانون اصلاحات ارضی در دهه 40 موجب ورود سرمایهداران به شهرهای بزرگ کشور از جمله اصفهان شد و نخستین موج مهاجرت به اصفهان را شکل داد. این جامعهشناس اضافه میکند: دهه 50 با افزایش قیمت نفت و در نتیجه به وجود آمدن سرمایه کافی برای توسعه در شهرهای بزرگ مثل اصفهان و همچنین جنگ در دهه 60 موج عظیمی از مهاجران را به اصفهان سرازیر کرد. رفیعی میافزاید: در دوران جنگ حجم قابل توجهی از مردم خوزستان به شهر اصفهان مهاجرت کردند و به دلیل ظرفیت بالای شهرکهای تازه تاسیس شاهینشهر و امیرحمزه برای پذیرفتن مهاجر توانستند در این شهرها ساکن شوند. ناهماهنگی حاشیهنشینان و شهرنشینان آغاز ایجاد آسیبهای اجتماعی وی از دوران سازندگی به عنوان موج چهارم مهاجرت به اصفهان یاد میکند و میگوید: اصفهان به دلیل پتانسیل بالای خود در این دوره نیز با جای دادن بسیاری از خدمات جمعیت زیادی را به سمت خود جذب کرد. این جامعهشناس اصفهان را قطب صنعت کشور و شهری امن و آباد معرفی و خاطرنشان میکند: در سالهای اخیر توسعه صنعت، ارایه خدمات مطلوب شهری و همچنین خشکسالی در برخی مناطق استان از علل مهاجرت به این کلانشهر محسوب میشود. وی مهاجرانی که به کلانشهر اصفهان وارد میشوند را به دو گروه جویای کار و تحصیل کرده تقسیم میکند و معتقد است: مهاجرت یک تیغ دولبه است چراکه علاوه بر توسعه شهر موجب به وجود آمدن آسیبهای اجتماعی نیز میشود. این جامعهشناس با اشاره به اینکه توانایی استفاده از امکانات شهری به دلیل نداشتن تحصیلات کافی برای گروه اول مهاجران فراهم نمیشود و این موجب به وجود آمدن پدیده حاشیهنشینی در اطراف اصفهان شده است، میافزاید: عدم هماهنگی مردم حاشینهنشین و شهرنشینان آغاز ایجاد آسیبهای اجتماعی از قبیل اعتیاد، روسبیگری، زورگیری و.... است. شهرهای مهاجرپذیر تغییرات جهانی را راحتتر میپذیرند رفیعی ادامه میدهد: دسته دوم یا همان افراد تحصیل کرده که برای رشد و زندگی بهتر به شهرهای بزرگ مانند اصفهان مهاجرت میکنند با انجام کارهای بزرگ و همچنین با توانایی ایجاد تغییرات درست کلانشهرها را به سمت پیشرفت و توسعه جلو میبرند. وی با اشاره به اینکه شهرهای مهاجرپذیر همواره در حال تغییر هستند، بیان میکند: اگرچه تغییرات مشکلات زیادی را برای شهرهای بزرگ ایجاد میکند اما سبب میشود شهر تغییرات جهانی را راحتتر بپذیرد. این جامعهشناس با بیان اینکه تهران و اصفهان با روشهای مختلف توانستهاند شرایط اجتماعی پذیرش مهاجر را در خود افزایش دهند، تصریح میکند: تهران با توجه به تعداد و تنوع بالای مهاجران به خوبی توانسته آنها را پذیرش کند در اصفهان نیز فرهنگ بسیار قوی و غنی به یک روش کارآمد برای پذیرش مهاجران تبدیل شده است. رفیعی ادامه میدهد: اگر مهاجر با فرهنگ اصفهان سازگار نباشد توسط مردم طرد نمیشود بلکه به شهرکهای اقماری اصفهان راه پیدا میکند به همین دلیل با وجود تعداد بالای مهاجران تنشهای کمتری در اصفهان دیده میشود. این جامعهشناس با بیان اینکه ظرفیت فرهنگی پایین مهاجرپذیری در برخی از شهرهای کشور تنشها و آسیبهای اجتماعی ناشی از مهاجرت را افزایش داده است، میگوید: این امر سبب شده اصفهان و تهران به عنوان مقصد مهاجران انتخاب شوند. اصفهان خواستههای جوانان را برآورده نکرده است رفیعی با اشاره به کاهش نرخ مهاجرت در چند سال اخیر به دلایل افزایش قیمت زمینهای شهری، کاهش سرعت احداث پروژهها و همچنین فشارهایی که به واسطه افزایش جمعیت ایجاد شده است، بیان میکند: اصفهان در سالهای اخیر به یک شهر مهاجر فرست تبدیل شده چراکه شهر نتوانسته تغییر سبک زندگی جوان اصفهانی و نیاز آنها به امکانات و توسعه بیشتر را برآورده کند. وی با بیان اینکه پذیرش فرهنگ مهاجران در شهرهای مهاجرپذیر بیشتر شده و در کلانشهرها کمتر به مهاجر به عنوان یک مزاحم نگاه می شود، میافزاید: باید توجه داشت که میتوان با ایجاد اشتغال، توسعه و امکانات رفاهی در روستاها و شهرهای کوچک کشور از مهاجرت به شهرها و کلانشهرها جلوگیری کرد. موضوع مطلب : زندگی, خبر, اصفهان, مهاجرت, ایران, جامعه, تاریخچه
پیدایش نوروز
گروهی از پژوهشگران و تاریخنگارانِ ایرانی بر این باورند که جشن نوروز را جمشید، پادشاه پیشدادی، بنیان نهاده است؛ نکته و باوری که دانشمندان و شاعرانی چون: حکیم فردوسی توسی، خیام نیشابوری و ابوریحان بیرونی در آثار ارزشمند خود گزارش آن را به خوبی شرح دادهاند. در ادبیات کهنِ منسوب به زرتشتیان آمده است که خداوند جان و خرد، گیتی را در شش هنگام یا شش چَهره (گاهنبار) آفریده و هر چَهره، پنج روز به طول انجامیده و در هر چَهره یکی از پدیدههای اهوارامزدا که لازمه زندگی است آفریده شد. به این ترتیب که نخست آسمان، سپس آب، زمین، گیاهان، جانوران و در پایانِ چَهره ششم که پنج روز آخر هر سال است، انسان آفریده شده و با پیدایش انسان، تکامل در آفرینش به مرحله تازهیی رسید و از آن پس انسان اندیشمند با بهرهگیری از شرایط مناسبی که از پیش برایش فراهم شده بود زندگی خود را روی زمین آغاز کرد.1 زرتشیان برابر نوشتههای اوستایی باور دارند که دَه روز مانده به آغاز فروردین ماهِ هر سال، فرَوَهرهای2 درگذشتگان، به زمین فرود خواهند آمد، مدت ده شبانهروز میهمان فرزندان و نوادگان خود خواهند بود و در سپیدهدم نخستین روز از ماه فروردین (آغاز نوروز) به جایگاه مینوی خود باز خواهند گشت. در شبِ پیش از نوروز، زمانی که تاریکی آخرین شب سال در برابر سپیدهدم نخستین روز بهار، رنگ میبازد، با افروختن آتش بر بالای بلندی و یا بام خانهها، بازگشت فرَوَهَرها از زمین را بدرقه میکنند و با نیایش خود، خشنودی روان و فرَوَهَر درگذشتگان را فراهم میسازند و بازآمدنشان را در آغاز سال بعد، آرزو میدارند.3
سفره نوروزی
پیش از تحویل سال نو باید سفرهی نوروزی آماده شود. در زمان گذشته این سفره را، زیرِ ویجو پهن و پس از آغاز سال نو آن را به روی ویجو منتقل میکردند. در سفرهی نوروزی به جز نمادهایی از امشاسپندان4، میوه، خوراکی و چیزهای دیگری هم وجود دارد. کتاب اوستا - نامهی آیینی زرتشتیان - یا کتاب گاتها - پیام اشوزرتشت - را در کنار آینه و گلابدانِ پُر از گلاب میگذارند. چراغ روشن که نماد فروغ ایزدی و یادآور نیکاندیشی و راستی است نیز در سفره وجود دارد. چند تخممرغ ساده و رنگ کرده را هم که نشان باروری میدانند بر روی سفره قرار میدهند.
هفت سین
در سفرهی نوروزی «هفت سین» نیز فراهم میشود. عدد هفت یکی از عددهای ورجاوند و گزیده شده در فرهنگ ایرانی و زرتشتی است. هفتسین در مراسم نوروزی به روایتهای گوناگون به وجود آمده است، گروهی از پژوهشگران بر این باورند که در زمان ساسانیان، بشقابهای نقشدار بسیار زیبایی را از سرزمین چین به ایران آوردهاند که به تدریج به نام آن سرزمین «چینی» نام گرفتهاند و واژه «چینی» بعدها به «سینی» تبدیل شده است. در جشن نوروزِ آن زمان، میوهها و شیرینیها و خوراکیهای دیگر را در هفت عدد از این سینیها میچیدند و بر سفره نوروزی میگذاشتند و آن را هفتچینی یا هفتسینی میگفتند که بعدها در طول زمان به هفتسین تبدیل شده است. گروهی دیگر چنین باور دارند که در زمانهای پیش و به هنگام نو شدن سال، هفتشین بر سفره نوروزی میگذاشتند مانند: شیر، شکر، شیرینی، شربت، ... که به تدریج به هفتسین تبدیل شده است؛ گروهی دیگر بر این گمانند که ابتدا هفتچین بوده است، یعنی هفت نوع چیدنی از درخت، که بعدها به هفتسین تغییر یافته است.
سیزدهی نوروز
سیزدهمین روز از ماه فروردین، تیر یا تِشتَر نام دارد. ایزد تیر یا تشتر که در اوستا یشتی هم به نام آن وجود دارد، ایزد بازان است. در باور پیشینیان پیش از اشوزرتشت، برای اینکه ایزدِ باران در سال جدید پیروز شود و دیو خشکسالی نابود گردد باید مردمان در نیایش روز تیر، از این ایزد یاد کنند و از او درخواست باریدن باران داشته باشند. در ایران باستان پس از برگزاری مراسم نوروز، هنگامی که سبزه از زمین میرویید و گندم و حبوبات سبز میگشتند، در روز سیزدهم که به ایزد باران تعلق داشت مردم به دشت و صحرا و کنار جویبارها میرفتند و به شادی و پایکوبی میپرداختند و آرزوی بارش باران را از خداوند میکردند. موضوع مطلب : زندگی, جامعه
موضوع مطلب : زندگی پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .
بالاخره پرسید : - ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت : - درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم .
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی . پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .
- اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام .
- بستگی داره چطور به آن نگاه کنی . در این مداد 5 خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر عمرت با آرامش زندگی میکنی. صفت اول :
می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند . اسم این دست خداست . او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد . صفت دوم :
گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود . پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی . صفت سوم : مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم . بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است. صفت چهارم :
چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است . پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است . موضوع مطلب : زندگی, عشق, صفا, صمیمیت, سخن بزرگان, نکته, گنج
من … مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم نوع توجه کردن ودوست داشتن همه انسانها و احترام به همه آنها بی هیچ توقعی …اگه اینارو نگیری دلمو شکستی ! جون بچه هات بگیر ! زن منتظر جواب پیرزن نموند … میوه هارو داد دست پیرزن و سریع دور شد … پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکرد … قطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتش … دوباره گرمش شده بود … با صدای لرزانی گفت : پیر شی ننه …. پیر شی ! خیر بیبینی
!
در تصاویرحکاکی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچکس عصبانی نیست
هیچکس سوار بر اسب نیست
هیچکس را در حال تعظیم نمی بینید
در بین این صدها پیکر تراشیده شده حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد.
این ادب اصیل مان است:نجابت - قدرت- احترام- مهربانی- خوشرویی… برای همه ایرانیان بفرست تا یادمان نرود که هستیم… موضوع مطلب : زندگی, عشق, وفا, شعور, معرفت, ایرانی هرشب که میخوام چشمامو ببندم و بخوابم قبلش به یاد موضوع مطلب : زندگی در نیویورک، بروکلین، مدرسه ای هست که مربوط به بچه های دارای ناتوانی ذهنی است. در ضیافت شامی که مربوط به جمع آوری کمک مالی برای مدرسه بود، پدر یکی از این بچه ها نطقی کرد که هرگز برای شنوندگان آن فراموش نمی شود... موضوع مطلب : زندگی |
|||