سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
زندگی عاشقانه در روزگار نامردی
درباره وبلاگ


لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 16
  • بازدید دیروز: 297
  • کل بازدیدها: 550618



خانه ی دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار
اسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر است
ودر ان عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی است
می روی تا ته ان کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می ارد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
وترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور
واز او می پرسی:

این صفحه را به اشتراک بگذارید

موضوع مطلب : دوست, عشق

       نظر
شنبه 89 شهریور 6 :: 9:55 عصر
علیرضا پویا

 
 
 

ابزار وبمستر